به رسم ادب، همه جا رخصت
به رسم ادب، همه جا رخصت

به رسم ادب، همه جا رخصت

.

پوریای ولی و فرهنگ پهلوانی

واژه پهلوان از واژگان اصیل پارسی و معادل است  با :  یل، گو، گرد، کندآور، شیراوژن، پیلتن، تهمتن، دلاور و از این قبیل که در واقع مظهر قدرت و دلیری به حساب می آیند. از جمله خصوصیات ظاهری  پهلوان قدرت بدنی، عضلات قوی، جثه بزرگ، یال و کوپال، کتف وبازو، بر و بالا، چستی و چالاکی و چابکی است .

 فنون پهلوانی عبارت بوده  از کشتی، سوارکاری و تیراندازی که طی قوانین خاصی در زورخانه و دشت و  میادین نبرد می آموختند .

 مفهوم پهلوان در ایران باستان بسی پرمحتواتر از آن بوده که امروز هست. پهلوان بودن در قدرت بدنی خلاصه نمی شود. بلکه  سجایای اخلاقی و صفات نیک انسانی نیز لازمه کار است. ویژگی های پهلوان در ابعاد اخلاقی، ایمانی، انسانی، عاطفی و احساسی نمود پیدا می کند .

 

فاکتورهای اصلی پهلوانی عبارتند از: یکتاپرستی، منش آزادگی، مناعت طبع، اتکا به نفس، دفاع از نام و نشان و سیانت از عزت و آبرو  و پرهیز از ننگ  اسارت، انسان دوستی، فرزانگی، شجاعت، تواضع، وقار، متانت، وفا، ایثار، گذشت، حق شناسی، صمیمیت، بخشندگی و تواضع  .      

 بیان خلق و خوی پهلوانی چندان که باید آسان نیست. شاید بهتر آن باشد که از بلندای تاریخ به گذشته های دور دوران باستان برگردیم و این نام و نشان را در شرح داستانهای حماسی رستم دستان بجوئیم که او آینه تمام نمای خصائل پهلوانی بوده است و در این راه از شاهنامه کمک بگیریم. چرا که اسطوره های پهلوانی در فرهنگ ایرانی، همانا پهلوانان شاهنامه هستند و  حکیم طوس در توصیف آئین پهلوانی سنگی تمام گذاشته و او قدرت بدنی پهلوان را اینگونه وصف می کند .

 

تن پیل داری و چنگال شیر

زمانی نباشی زپیکار سیر

 

تن پیل و هوش دل موبدان

بماناد برتو چنین جاودان

 

تن پیل و چنگال شیران تراست

چو پیروز گر باشی ایران تراست

 

ببینی کز این یک تن پیلتن

چه آید بر آن نامدار انجمن


و اما پوریای ولی


پوریای ولی، لقب پهلوان محمود خوارزمی متخلص به قتالی، پهلوان و عارف و شاعر قرن هفتم و هشتم. وی در ورزش باستانی و زورخانه ای ایران از جایگاه مهمی برخوردار است. در ضبط لقبش اختلاف وجود دارد. برخی آن را پوربای ولی ضبط کرده اند و ازینرو احتمال می رود «بای » که در ترکی به معنای بزرگ است ، لقب او و «ولی » نام پدرش یا اشاره به مقام پیشوایی و قطبیت خود او باشد. احتمال دیگر این است که «ولی » نام و «بای » (بیک ) لقب پدر پهلوان محمود باشد و به همین سبب او را پورِ بای ولی خوانده باشند. لقب وی را «بوکیار» و «پکیار» نیز ضبط کرده اند که معنایی برای آن ذکر نشده است . مؤلف مجالس العشاق، که نزدیکترین تذکره به زمان اوست، لقبش را «پریار» دانسته است که احتمالاً حرف «ر» در پریار بر اثر کثرت استعمال حذف شده است. بعید به نظر نمی رسد که این نام از مصطلحات زمان بوده  و شاید مرکب از «پری » و «یار» باشد، و به کسانی اطلاق می شده است که کاری خارق العاده انجام داده باشند.

تاریخ ولادت و شرح حال او روشن نیست . برخی او را اهل اورگنج از شهرهای خوارزم  یا بر اساس طوماری قدیمی متعلق به دورة صفوی ، از اهالی سلماس و خوی ذکر کرده اند . گفته شده است که در جوانی کشتی می گرفت و به کار پوستین دوزی و کلاه دوزی اشتغال داشت . در همان ایام به شهرهای مختلف آسیای میانه ، ایران و هندوستان سفر کرد و در همة آن شهرها به پهلوانی نامبردار شد  دربارة تغییر احوال و توجه و التفات پوریای ولی به عرفان روایتهای گوناگونی وجود دارد. به روایتی ، پهلوانی هندی برای کشتی گرفتن با وی به خوارزم آمد  و به روایتی دیگر، یکی از پادشاهان هندوستان او را برای کشتی با پهلوانی هندی دعوت کرد . پوریا مادر آن پهلوان را در حال استغاثه و زاری دید که از خدا پیروزی فرزندش را طلب می کرد. پوریا برای شاد کردن دل او تصمیم گرفت تا در آن کشتی پشت خود را به دست پهلوان هندی به زمین رساند. گویند که در پایان این کشتی حال کشفی به او دست داد و لقب «پریار» نیز در همین ماجرا به او داده شد .

بر حسب برخی منابع ، وی دارای گرایشهای ملامتی بود و حتی گاه به خرابات می رفت و با خراباتیان سخنان تایبانه می گفت (زرین کوب ). جامی نیز وی را از معاشران و یاران محمد خلوتی  بر شمرده است .

وفات وی را  در خیوَق (خیوه ) ذکر کرده اند. مزارش در ترکمنستان بر جای است (اعتمادالسلطنه ؛ نفیسی ، همانجاها) و مردم آن ناحیه به علت اعتقاد به شخصیت معنوی وی پس از مراسم ازدواج جهت تبرک به آرامگاهش می روند.

نظرات 1 + ارسال نظر
فرخی شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 12:47 ب.ظ

سلام خسته نباشید،خدا قوت بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد